رویارویی با رخدادهای آسیب‌زا چگونه بر مهارت‌های اجتماعی اثر می‌گذارد؟

1400/01/30
Bullying

پژوهش‌ها نشان داده‌اند کودکانی که با آزار جسمی یا جنسی مواجه شده‌اند، در آزمون‌های سنجش پرخاشگری، نمرات بالاتری داشته‌ و به این دلیل که سایر کودکان می‌ترسند از آنها کتک بخورند یا آسیب ببینند، کمتر با آنها دوست می‌شوند.

در یک پژوهش مشخص شد، هجده ماه بعد از رخداد آزار جنسی، دخترانی که مورد آزار قرار گرفته بودند، به دلیل بروز رفتارهایی که عوارض آسیب محسوب می‌شد، محبوبیت اجتماعی خود را در بین همسالان‌ از دست دادند.
برای کودکی هراسان و ترسیده، یادگیری قوانین بازی‌ها، شریک شدن چیزها و انجام بده بستان‌های دوستانه که لازمۀ حفظ روابط است، کار دشواری است. کودکانی که دچار بی‌حسی هیجانی شده‌اند، اغلب نگاه خاصی بر چهره دارند که باعث دوری سایر بچه‌ها از آنها می‌شود، زیرا ظاهر غیردوستانه‌ای به آنها می‌دهد.

آنها ممکن است بازی‌هایی پیشنهاد بدهند که برای سایر کودکان موضوعات جذاب اما ترسناکی داشته باشند. در این شرایط شاید بقیه بچه‌ها به آنها توجه نشان بدهند، اما ایشان را نمی‌پذیرند.
کودکان آزاردیده توانایی خودتنظیمی کافی را برای حفظ روابط دوستانه ندارند. یعنی نمی‌توانند هیجان‌ها و رفتارهای خود را متعادل نگاه دارند. بچه‌هایی که احساسات خود را به شکل پرخاشگرانه برون‌ریزی می‌کنند، درمقایسه با آنهایی که احساسات شدید و دردناک را درون خود نگاه می‌دارند، ممکن است مشکلات بیشتری در دوست پیدا کردن داشته باشد. البته این به معنای سالم بودن درون‌ریزی احساسات دردناک نیست، این بچه‌ها به قیمت افزایش اضطراب و افسردگی، احساسات را واپس می‌رانند. آنها از اینکه هیچ‌کس خود حقیقی آنها را نمی‌شناسد، گله دارند.
بعضی از بچه‌ها در طول دورانی که آزار می‌دیده‌اند، چنان با عدم همدلی از سوی دیگران مواجه شده‌اند که همان بی‌رحمی و فقدان همدلی را دورنی کرده‌اند. اگرچه این موضوعی شایع درکودکان آسیب‌دیده است اما بدیهی است که درمورد همه صدق نمی‌کند؛ با این حال ترکیب تکانشگری و کمبود همدلی، تا زمان رفع مشکل، نیازمند مدیریت و توجه والدین است.
وضعیت گفته شده، باعث می‌شود کودکان حتی اگر تمایل به دوستی با دیگران داشته باشند، توان تنظیم کردن رفتار و هیجان خود را نداشته باشند. انجام رفتارهای مخل یا پیشنهاد دادن بازی‌هایی که به محتوای آسیب مربوط است، باعث می‌شود، سایر کودکان برای بار دوم دعوت آنها را به برقراری ارتباط یا بازی نپذیرند. به عنوان مثال، درکلاس سوم یا چهارم دبستان، یک دختر برای پذیرفته شدن درگروه همسالان باید زبان بدن و تن صدا و عادات رفتاری خود را با سایرین همتا کند. درغیر این صورت احتمال آن هست که وجهه اجتماعی خود را از دست بدهد.
کمک به کودک برای یادگیری مهارتهای اجتماعی و همدلی با دیگران، خیلی مؤثرتر از تنبیه کردن بابت نشان دادن رفتارهای پرخاشگرانه است. وقتی کودک متوجه می‌شود کسی هست که نسبت به نیازهای او حساس است، احتمال بیشتری هست که نسبت به دیگران حساسیت نشان بدهد. آنها از این رهگذر، به تدریج، جبران کردن را که بخش مهمی از حفظ یک دوستی است، می‌آموزند. در دراز مدت، پرخاشگری آنها نسبت به همسالان و دوستان کاهش پیدا می‌کند و همدلی نسبت به خود و دیگران رشد خواهد کرد.

منبع:
Gray Debora D-2012- Attaching in Adoption-Jessica Kingsley Publishers- UK

نظرتان را بیان کنید