فرزندخواندگی، با فقدان شروع میشود. این فقدان در دو سوی این فرایند وجود دارد: کودکی که خانواده زیستی خود را از دست میدهد و والدینی که در بسیاری از موارد امکان داشتن فرزند زیستی خود را از دست دادهاند. این تجربه اولیه از دست دادن، بنیاد بسیاری از احساسات پیچیده و تجربیات مرتبط با فرزندخواندگی است. بنابراین تجربه فقدان در فرزندخواندگی چه برای کودکان و چه برای والدین پیش میآید.
ممکن است در نگاه اول این موضوع بیاهمیت به نظر برسد یا حتی نادیده گرفته شود، اما یادتان باشد انکار این موضوع میتواند آسیبهای جدیتری برای شما و کودکتان به وجود آورد. برای آشنایی دقیقتر با این مفهوم با رامونا همراه باشید.
احساس اندوه کودک یا والدین نباید با عذاب وجدان باشد
بسیاری از والدین فرزندپذیر خود را بابت اندوه نداشتن فرزند زیستی سرزنش میکنند و این احساس را نوعی ناسپاسی نسبت به وجود فرزندخوانده خود تلقی میکنند، یعنی فکر میکنند اگر به احساس سوگ و غصه خود بابت نداشتن فرزند زیستی توجه کنند و اهمیت بدهند، نسبت به داشتن فرزندخوانده خود افراد قدرنشناسی هستند!
سوی دیگر پدیده فقدان در فرزندخواندگی به کودک و نوجوانی برمیگردد که به فرزندخواندگی پذیرفته شدهاند. این گروه از افراد هم گاهی خود را بابت فکر کردن به والدین زیستی و احساس اندوه از دست دادن فرصت شناخت آنها گناهکار میدانند، چراکه این احساسات را نوعی ناسپاسی نسبت به والدین فرزندپذیر خود میپندارند.
فراموش نکنید در حقیقت چنین احساساتی طبیعی است و نباید مورد قضاوت قرار بگیرد. هر دو گروه، هم والدین و هم کودک حق دارند نسبت به اتفاقات گذشته و رنج و اندوهی که تحمل کردهاند، سوگواری داشته باشند.
فقدان در فرزندخواندگی را جدی بگیرید
فقدان در فرزندخواندگی باید به رسمیت شناخته شده و درباره آن بدون قضاوت و احساس گناه گفتگو شود. این فقدانها ممکن است:
- عینی باشند، مانند:
- از دست دادن جنین برای والدین
- از دست دادن خواهر یا برادر زیستی (در شرایطی که به خانواده دیگری سپرده شده باشد.)
- انتزاعی باشند، مانند:
- خیالپردازی درباره والدین یا فرزندانی که میتوانستند وجود داشته باشند.
در این موقعیتها خیلی مهم است که بتوانید با یک فرد متخصص، آگاه و باتجربه گفتگو کنید و از او کمک بگیرید، چرا که ابراز نکردن احساسات و باقی ماندن در احساسات و تصورات میتواند حال بدتری به شما القا کند.
نقاط حساس واکنشها و احساسات را بشناسید
احساسات مرتبط با فقدان در فرزندخواندگی ممکن است در لحظاتی غیرمنتظره زنده شوند. ماشهچکانهایی مانند مواجه ناگهانی با یک خانم باردار، دیدن یک کودک در آغوش مادر، حضور در مناسبتهای خاص یا حتی یک خواب ساده میتوانند این احساسات را برانگیزند. در این لحظات افراد ممکن است احساساتی مشابه احساسات زیر را تجربه کنند.
- ترس
- اضطراب
- غم
- گیجی
- خشم
- احساس رهاشدگی و درماندگی
نقطه تلخ تجربه چنین احساسات فقدان در فرزندخواندگی این است که گاهی کودک یا والدین دقیقا نمیدانند این احساس ناخوشایند از کجاست؟ چرا چنین حسی دارند؟ ناگهان چه اتفاقی افتاد که این احساس در آنها زنده شد؟
همین احساس سردرگمی میتواند حال ناخوشایند و فشار احساسی بیشتری برای کودک یا والدین همراه داشته باشد.
مثالی از شارون و فقدان مادربزرگ
شارون و خانوادهاش برای خوردن پیتزا به رستوران رفته بودند که شارون متوجه شد پسرش با چهرهای بسیار غمگین به کاغذدیواری خیره شده است. او از پسرش پرسید: «چه اتفاقی افتاده است؟»
پسرش زیرگریه زد و گفت: «این کاغذدیواری شبیه کاغذدیواری اتاق ناهارخوری خانه مادربزرگم است. دلم برای او خیلی تنگ شده است.»
پسرک با اصرار از مادرش خواست که همین الان رستوران را ترک کنند و دیگر به آن جا بازنگردند.
فقدان در فرزندخواندگی یا فقدان مبهمی که به رسمیت شناخته نمیشود
یکی از انواع مهم فقدان در فرزندخواندگی مفهومی به نام فقدانهای مبهم است؛ یعنی شرایطی که در آن فرد چیزهای مهمی را از دست داده، اما فرصتی برای ابراز، درک یا سوگواری پیدا نکرده است.
- مادری که جنین چندماههاش را از دست داده، درد عمیقی را تجربه میکند، اما جامعه معمولا این فقدان را به رسمیت نمیشناسد و او حتی مزاری برای عزاداری ندارد.
- کودکی که به فرزندخواندگی پذیرفته شده، هویت زیستی خود را گم کرده، اما انتظار نمیرود که بابت آن اندوهگین باشد.
- کمتر کسی با مادر زیستی که مجبور به ترک کودک در بیمارستان شده، همدردی میکند.
در این گروه از انواه فقدان در فرزندخواندگی که با عنوان فقدان مبهم شهرت دارند، کودک یا والدین نه برای افراد بلکه برای نقشهایی دلتنگ و اندوهگین میشوند که از دست دادهاند. در این حالت کودک یا والدین از دست کسی عصبانی نیستند، بلکه به دلیل بیخبری و ابهام خشمگین میشوند.
نمونهای از تجربه فقدان در فرزندخواندگی
فردی درباره مفهوم فقدان در فرزندخواندگی این طور گفته است:
«من به یاد میآورم که در تمام دوران نوجوانی احساس عصبانیت داشتم. سوالات زیادی در ذهنم میچرخید. سوالاتی مثل این که چه اتفاقی افتاد؟ چرا اتفاق افتاد؟ در حال حاضر والدین زیستیام کجا هستند؟ آیا به من فکر میکنند؟ و… اما کسی را نداشتم که با او صحبت کنم. واضح بود که صحبت درباره فرزندخواندگی یا خانواده زیستیام برای پدر و مادر فعلی من بسیار ناراحتکننده است. احساس میکردم این حق من است که بدانم چه اتفاقی افتاده، اما همواره احساس گناه میکردم.»
روایتسازی درباره فقدان در فرزندخواندگی چه تاثیری بر روان فرد دارد؟
فقدانهای مبهم اغلب باعث میشوند فرد روایتی درونی برای خود بسازد تا با غم کنار بیاید. این روایتها ممکن است دو حالت کلی داشته باشند:
- برگرفته از تکههای خاطرات یا تجربیات واقعی
- بهطور کامل خیالی
این روایتهای خیالی میتوانند باعث اضطراب اجتماعی، اضطراب جدایی و مشکلات در حفظ مرزهای بینفردی شوند. کودکانی که با این روایتها رشد میکنند، گاه دچار احساسات شدید رهاشدگی یا بیارزشی میشوند که در بزرگسالی هم ادامه پیدا میکند و از آن خلاصی نخواهند داشت.
سوگواری و اهمیت آن در بهبود چیست؟
فقدان در فرزندخواندگی چه از سمت کودک و چه از سمت والدین همیشه به سوگواری نیاز دارد. نادیده گرفتن این سوگ و به رسمت نشناختن سوگواری، تبعات بسیار سنگین روحی و روانی به همراه دارد. فرآیند سوگواری شامل مراحل زیر است:
- صحبت درباره احساسات مختلف و متعارض:
- افراد باید فضایی امن برای بیان احساسات خود بدون ترس از قضاوت داشته باشند. شاید بتوانید این فضای امن را در خانواده برای خودتان و سایر افراد ایجاد کنید.
- درد دل کردن و مشورت:
- گفتگو با افراد آگاه یا کسانی که تجربه مشابهی دارند، میتواند مفید باشد. با این نوع گفتگوها نسبت به احساسات خود، آگاهی بیشتر و شرایط بهتری خواهید داشت.
- دریافت کمک از روانشناس:
- رواندرمانی و مشاورههای تخصصی میتوانند به فرد کمک کنند احساسات خود را درک کرده و مدیریت کند. همچنین با کمک روانشناس میتوانید به تدریج از موج احساسات ناخوشایند، سرزنش، خشم و… کم کنید.
- ایجاد آگاهی اجتماعی:
- والدین فرزندپذیر، افراد فرزندخوانده و حتی جامعه باید به فقدانهای مرتبط با فرزندخواندگی آگاه شوند و آن را به رسمیت بشناسند. تنها با همین راهکار است که میتوانید این مشکلات را پیش از آن که به یک غم بزرگ و فاجعه تبدیل شوند، مدیریت کنید.
فقدان در فرزندخواندگی دشوار، اما قابلحل است
فرزندخواندگی، فرایندی پیچیده است که فقدانهای عینی و انتزاعی را برای همه افراد درگیر به همراه دارد. شناخت و پذیرش این فقدانها اولین گام برای ایجاد ارتباطی سالم و پایدار میان والدین و فرزند است.
با سوگواری مناسب و دریافت حمایتهای روانشناختی، این امکان فراهم میشود که افراد بتوانند با بار عاطفی این فقدانها کنار بیایند و زندگی آزادتر و شادتری را تجربه کنند.
منبع
Kaplan Roszia. Sharon & Davis Maxon. Allison- Seven Core Issues in Adoption and Permanency-2019-Jessica Kingsley Publishers- London and Philadelphia
ممنون از زحمات تون در ارائه این مقاله
سلام، خوشحالیم از اینکه براتون مفید بوده، ممنون که وقت گذاشتید و مطالعه کردید.