فرزندخواندگی، آیا میتوانم؟
کریستین بری، در کتاب فرزندپذیری صادقانه مینویسد:
“اولین باری که فکر فرزندپذیری به ذهنم افتاد، نوجوان بودم. داشتم به گفتگوی بزرگترها گوش می دادم که موضوع عجیبی را کشف کردم؛ پدربزرگم در شبه خانواده بزرگ شده بود! خواهر و برادرهایش به فرزندخواندگی پذیرفته شده بودند اما او همان جا مانده بود. مغز کودکانه من، این وضعیت را سیاه و سفید میدید؛ درست نیست که بچه ها تنها و بدون خانواده بزرگ شوند. حالا که اینطور است، وقتی بزرگ شوم، حتماً بچهای را به فرزندخواندگی میپذیرم؛ مشکل حل شد!
وقتی که بزرگتر شدم، درک بیشتری از فرزندپذیری پیدا کردم، اما تا پیش از پذیرش اولین فرزندم به فرزندخواندگی، هنوز موضوع را با پوست و گوشتم احساس نکرده بودم؛ از وقتی که دختر کوچولوم را در آغوش گرفتم تا به امروز، شناخت من از فرزندخواندگی بسیار تغییر کرده است.”
شاید اولین باری که افراد به فرزندپذیری فکر میکنند، انگیزه آنها مثل هر کس دیگری باشد که میخواهد بچهدار شود. آنها میخواهند یک بچه کوچولو را بغل کنند، عاشقش باشند، کسی عاشقشان باشد، لباسهای خوشگل به او بپوشانند و از دیدن دستهای تپل و صورت سرخ و سفیدش غرق در لذت و شادمانی شوند. آنها در ابتدای راه، مثل اکثریت جامعه، تصویری ساده و جذاب از فرزندخواندگی در ذهن دارند که ناخودآگاه با تماشای سریالهای تلویزیونی و خواندن کتابهای رمان شکل گرفته است.
اشکالی در این انگیزه و دیدگاه وجود ندارد، فقط زیادی محدود است؛ دیدگاهی است که باید به تدریج کامل شود.
فرزندپذیری داستان به هم پیوستن کودکی در جستجوی خانواده و خانوادهای در جستجوی فرزند نیست، بلکه ترکیب کردن دو پیشینه و دو خانواده با هم است. فرزندخواندگی یعنی گسترش دیدگاه و قلب شما به روی موضوعات جدید، رفتارهای جدید و حتی گوشههایی از یک فرهنگ جدید؛ یعنی پیچیدن صدای تمرین ساز فرزندتان درخانه درحالیکه هیچکس دیگری در خانواده استعداد موسیقی ندارد، یعنی شنیدن یا فکر کردن به داستانهایی از یک زندگی دیگر، جایی که داستان فرزندتان شروع شده است و استوار ایستادن پشت کودک وقتی که به والدین زیستیاش فکر میکند، تا بتواند به شما تکیه کند و به زندگیاش معنا بدهد.
آیا شما میتوانید یک والد فرزندپذیر موفق باشید؟
اگر از مسیر زندگی خود و اثری که بر روح و روان شما داشته است آگاهی دارید و برای دست یافتن به بهترین حال خود تلاش میکنید؛
اگر میتوانید وجود مادر و پدر دیگری به غیر از خودتان را در داستان زندگی کودک به رسمیت بشناسید؛
اگر میتوانید به کودک کمک کنید تا داستان فرزندخواندگی را درک کند و در تمام طول رشد درکنار او باشید و حمایتگرانه به سوالاتش پاسخ بدهید؛
اگر میتوانید وقتی کودک درباره فرزندخوانده بودن عشق، خشم، فقدان، شادی یا غم را احساس می کند، در کنارش بمانید و از او حمایت کنید؛
اگر میتوانید تفاوتها، استعدادها، نقاط قوت یا نقاط ضعف فرزند خود را که ممکن است با شما بسیار متفاوت باشند به رسمیت بشناسید؛
اگر در دل و ذهن خود برای والدین زیستی احترام قائل هستید و آنها را صرف نظر از تصمیمها یا انتخابهای ناسالمی که داشتهاند، انسانهایی ارزشمند میدانید؛
اگر اظهارنظرها و ناآگاهی دیگران شما را دچار تردید نمیکند و قاطعانه اما محترمانه جلوی رفتارهای مداخلهجویانه آنها را میگیرید؛
دراین صورت، راه فرزندپذیری برای شما مسیر صعبالعبوری نیست، زیرا با داشتن این تواناییها، میدانید که فرزندخواندگی فقط در آغوش گرفتن کودک شیرینی که دوستتان دارد و به شما اعتماد دارد نیست؛ سفر در راههای پروپیچ خمِ از دست دادنها و به دست آوردنها است و حس کردن شادی و لذت و تجلیل و غم و خشم و بازیابی دوباره شادمانی.
منبع:
Berry. Mike & Berry. Kristin- Honestly adoption, Answers to 101 Questions About Adoption & Foster Care-2019-Hrvest House Publishers
مطالب سایتتون عالیه.خیلی خیلی عالیه.واقعا بخاطر آگاهی که ایجاد میکنین ازتون خیلی خیلی ممنونم
سلام. ممنون از همراهی و دلگرمی شما
چه مقاله خوبی
ممنونم
خوشحالیم از اینکه براتون مفید بوده، ممنون که وقت گذاشتید و مطالعه کردید.