پذیرفته شدن به فرزندخواندگی، رخدادی مثبت اما پراسترس برای کودکان است. بهویژه کودکانی که در سنین بالاتری هستند و احتمالاً روابط عمیقتری با مراقبین خود از جمله مربیان و پرسنل مراکز شبه خانواده برقرار کردهاند. درنتیجه مددکار یا روانشناس متخصص باید حمایت از کودک، والدین فرزندپذیر و مراقبین فعلی و آموزش آنها را به عهده بگیرد.
هدف این نوشتار ارائه خطوط راهنما برای افرادی است که مسؤلیت آمادهسازی کودکان بزرگتر- بالاتر از سنین نوزادی و نوپایی- برای فرزندخواندگی به عهده دارند.
آماده سازی کودک
آمادهکردن کودک برای فرزندخواندگی، برای به حداکثر رساندن امکان موفقیت در این فرایند، امری حیاتی است. هنگام کار با کودک توجه داشته باشید که نحوه آمادگی و توضیح موضوع به کودک میتواند تأثیر زیادی روی عزت نفس او بگذارد.
درچنین مواقعی، کودک کسی است که تغییر مهمی در زندگیاش رخ خواهد داد و از سوی دیگر کسی است که تقریباً هیچ انتخابی دراین مورد ندارد. درست است که کودک میتواند با پذیرش در یک خانواده مخالفت کند یا اعلام کند که نتوانسته است رابطه مناسبی با آنها برقرار کند اما با توجه به صلاحدید بزرگسالان، احتمالاً تلاش زیادی برای تغییر نظر کودک صورت میگیرد و در نهایت کودک مجبور به انتخاب فرزندخواندگی میشود.
درست است که فرزندخواندگی فرصتی عالی و طلایی برای کودک است، اما مساله این است که رویارویی با تغییری چنین زیر و رو کننده و دل کندن از افراد و مکانهای آشنا و امن واقعاً دشوار و ترسناک است. راندن کودک به سمت پذیرش این موقعیت، بدون درک ترس و اضطرابی که تجربه میکند، خطا است.
لازم است کودک تشویق شود تا احساسات و نگرانیهای خود را بیان کند و سوالاتش را بپرسد. سپس باید با صبوری آنچه میپرسد یا میگوید شنیده شود و به خوبی درک شود و پاسخ بگیرد. دراین مرحله بیش از تلاش برای قانع کردن کودک یا برشمردن مزایای فرزندخواندگی، همدلی با احساسات او و دادن پاسخ صادقانه به سؤالاتش اهمیت دارد.
این یک فرایند است و یک یا دو بار گفتگو با کودک مشکل را حل نخواهد کرد.
بررسی کنید که کودک چه چیزهایی شنیده است یا چه برداشتی از آنچه به وی گفته شده است، دارد. از بازی، مطالعۀ کتابها، نقاشی کشیدن و مطالعه جزوات دراینباره استفاده کنید.
برمبنای توانایی رشدی کودک برای درک موضوع، فعالیتهای آمادهسازی تدارک ببینید. به این نکته توجه داشته باشید که وقتی کودک بزرگ میشود و رشد میکند، ادراکش از فرزندخواندگی تغییر میکند و این درک در طول رشد کودک پیشرفت میکند و گسترش مییابد.
درنهایت، قبل از شروع آماده سازی، زمان مورد نیاز برای برقراری رابطه با کودک را در نظر بگیرید، به خصوص اگر کودک با شما به خوبی آشنا نباشد.
آموزش به بزرگسالان
برای آمادهسازی کودک، بهتر است، فردی آگاه، مدیریت موقعیت را به عهده بگیرد. این شخص میتواند مددکار، روانشناس یا فرد موثر دیگری در مجموعه زندگی فعلی کودک باشد. او باید افرادی را که قرار است به کودک، برای انتقال به خانۀ والدین فرزندپذیر کمک کنند، مشخص کند. اعضای این گروه ممکن است، شامل مربیان و کارکنان مرکز شبه خانواده، مشاورین، کارکنان مدرسه، والدین فرزندپذیر و … باشند. جلساتی با شرکت اعضای گروه ترتیب داده میشود تا نقش هر فردی مشخص شود و نحوه گفتگو با کودک و پاسخ به سؤالات وی معلوم شود. این جلسات را میتوان به شکل گروهی یا تک تک با این افراد برگزار کرد.
گاهی لازم است، مهارت همدلی با احساسات کودک به بزرگسالانی که با او سرو کار دارند آموزش داده شود و به خوبی تمرین شود. پاسخ سوالات نیز بهتر است هماهنگ، روشن و صادقانه باشد تا از سردرگمی کودک جلوگیری شود.
چگونگی پاسخ دادن به دلتنگی، ترسها و نگرانیهای کودک نیز آموزش داده میشود.
ضمن اینکه نحوه رفتار با کودک مشخص میشود، به احساسات هرکدام از این افراد نیز توجه میشود. قطعاً برای مادریاری که چندین سال شاهد رشد و نمو طفل بوده است، جدایی از کودک کار سادهای نیست. ممکن است غم یا نگرانی را تجربه کند و دلتنگ کودکی باشد که گرچه فرزند زیستیاش نیست، اما برای او عزیز است.
آگاهی همه اعضای تیم از طبیعی بودن چنین واکنشهایی و تلاش برای حمایت روانی از یکدیگر عامل مهمی در موفقیت این فرایند است.
بررسی اطلاعات
یک کودک ممکن است، مشکلات تحصیلی یا یادگیری، مشکلات اجتماعی، مسائل پزشکی یا تأخیرهای رشدی داشته باشد. لازم است که این موضوعات در برنامۀ فرزندخواندگی مورد ارزیابی قرار بگیرند. نتیجه این ارزیابی برای افزایش آمادگی کودکان برای فرزندخواندگی و انجام انواع مداخلات مناسب مورد استفاده قرار میگیرد.
توجه داشته باشید که آیا مشکلاتی که در تاریخچۀ زندگی و تاریخچه رشدی کودک وجود داشته است، به خوبی مورد رسیدگی و درمان قرار گرفتهاند یا خیر. توصیهها و اقدامات صورت گرفته را بررسی کنید تا مطمئن شوید که پیگیریهای لازم به درستی انجام گرفته است.
مشخص کنید کدام موارد هستند که باید به طور خاص و مؤکد به اطلاع والدین فرزندپذیر برسند.
مشخص کنید آیا والدینفرزندپذیر، منابع کمک، اطلاعرسانی و درمان را میشناسند و به آنها دسترسی دارند یا نه.
به طور کلی ترجیح بر این است که والدین از تاریخچه کامل کودک مطلع باشند تا در مراحل بعدی رشد بتوانند به خوبی یاریگر فرزند خود باشند.
ارجاع به رواندرمانگر
مشخص کنید آیا مشاوره، رواندرمانی یا کلاسهای آمادهسازی برای کمک به کودک و دیگر افراد لازم هستند یا خیر. در صورت لزوم ارجاع به متخصص یا خدمات مربوطه را انجام دهید.
اگر درمانگری برای کودک انتخاب کردهاید، قبل از فرستادن کودک برای آغاز درمان، با درمانگر درباره نیازهای روانی کودک صحبت کنید و تجربیات درمانگر دراین زمینه را جویا شوید. با درمانگری که روی آمادهسازی کودک برای فرزندخواندگی کار میکند، در ارتباط بمانید. در تدوین و اجرای طرح درمانی کودک مشارکت کنید.
اطلاعات جدید درباره رفتار کودک، جا به جایی و هر تغییری که طی حضور کودک در فرایند درمان رخ میدهد را با درمانگر در میان بگذارید و اطلاعات جدید درباره روند پیشرفت او را به اطلاع درمانگر برسانید.
تهیه کتاب زندگی برای کودک
کتاب زندگی ابزاری برای کمک به کودک است تا بتواند تاریخچه زندگی خود از تولد تا فرزندخواندگی را به شیوهای روشن و با جزئیات ثبت و درک کند. این کتاب حاوی روایت، عکسها، یادگاریها و سایر اطلاعات است. یک کتاب زندگی، تاریخچۀ کودک را با دقت حفظ میکند؛ به این ترتیب کودک میتواند به درستی متوجه دلیل آمدن به بهزیستی یا خانه موقت شود و دلیل اینکه چرا نمیتوانسته است همراه والدین زیستی خود بماند را بفهمد.
مددکار کودک اطلاعات لازم برای کتاب را گردآوری میکند. تهیه کتاب زندگی اقدامی مناسب برای کودکی است که درحال پذیرفته شدن به فرزندخواندگی در یک خانواده است. اگر تهیه آن توسط مددکار ممکن نیست، او باید اطلاعات لازم برای کتاب زندگی را فراهم کند و آن را در اختیار والدین فرزندپذیر قرار بدهد تا آنها بتوانند آخرین گامهای گردآوری و تهیه کتاب را انجام بدهند.
روایت سرگذشت یکی از مهمترین جنبههای کتاب زندگی است و آن را از یک کتاب معمولی جدا میکند. اطلاعات دقیقی که در کتاب زندگی در اختیار کودک قرار داده میشود، سرگذشت کودک را روایت میکند. اگر از جنبههای خاصی از زندگی کودک اطلاع ندارید، اشکالی ندارد که اعلام بیاطلاعی کنید.
علاوه بر روایت سرگذشت، کتاب زندگی حاوی مستنداتی است که نشان میدهد زندگی کودک قبل از پذیرفته شدن به فرزندخواندگی، چگونه بوده است. موارد دیگری که میتوان به کتاب زندگی اضافه کرد، مشتمل هستند بر:
- کپی گواهی تولد کودک، یادگاریهای بیمارستان و تصویر کف دست و پای کودک که شاید در دسترس باشند؛
- نامههایی از سوی افراد مهم زندگی کودک؛
- عکسها؛
- گزارشهای مدرسه، کاغذهای اداری یا تصاویر؛
- مدارک دیگری که میتوانند به بیان داستان زندگی کودک کمک کنند.
ملاقات خداحافظی
جدایی کودک از بافت زندگی قبلی نباید ناگهانی رخ بدهد. کودک حتماً باید فرصتی برای خداحافظی داشته باشد.
خیلی از اوقات کارکنان مراکز شبهخانواده نگران وضعیت روانشناختی سایر کودکان ساکن مؤسسه هستند. این نگرانی وجود دارد که آنها با رفتن یکی از بچهها، ضربه بخورند یا آشفته شوند. به همین دلیل گاهی با سرهم کردن دروغ یا بهانه آوردن، غیبت کودکی که به فرزندخواندگی پذیرفته شده است را توجیه میکنند. چنین اقدامی هم به کودک مورد نظر صدمه میزند و هم اعتماد سایرکودکان را خدشهدار میسازد.
در چنین مواردی تلاش بزرگسالان برای حمایت افراطی از کودکان در برابر رویدادهای ناخوشایند اما طبیعی، تبدیل به منبع آسیب میشود. گاهی هم بزرگسالان، “حوصله” یا “جرأت” رویارویی با آشفتگیهای احتمالی بعدی را ندارند و با استفاده از راهکارهای نادرست، مشکلات قابل حل را تبدیل به مشکلات نامرئی، پیچیده و طولانیمدّت میکنند.
جدایی از کسانی که دوستشان داریم، جزئی از روند طبیعی زندگی است. دراین مورد هم یکی از جداییهای ناگزیز و طبیعی در زندگی رخ داده است. کافی است فرصت خداحافظی برای کودکان فراهم کنید؛ یادگاریهایی رد و بدل کنید و کانال ارتباطی مانند تلفن یا دیدارهای گاه به گاه را باز بگذارید.
بعد از رفتن کودک، جلسات گفتگو و بیان احساس با سایر کودکان برگزار کنید و به آنها در بیان و تسکین احساساتشان کمک کنید.
درپایان
بزرگسالی که برای طی کردن این فرایند با کودک کار میکند، نمیتواند گذشته او را تغییر دهد، اما شاید بتواند روی روشی که کودک به گذشته خود نگاه میکند و اثر قدرتمند گذشته بر او و تواناییاش برای عضویت در خانوادۀ جدید اثرگذار باشد. وقتی معلوم شد کودک برای فرزندخواندگی معرفی شده است، لازم است که برای آماده کردن و افزایش سازگاری او با شرایط جدید برنامهریزی شود. کودکان ممکن است، نتوانند بدون حمایت بزرگسالانی که سوالاتشان را پاسخ میدهند و احساس آنها را درک میکنند، موقعیت را بفهمند و بپذیرند. آنها نیاز دارند بزرگسالی ایمن به آنها اطمینان بدهد که سؤالات و احساساتشان حتی مواردی که بزرگسالان جوابی برای آنها ندارند، قابل قبول و طبیعی است.
نظرتان را بیان کنید